ترک کشور توسط دانشآموزان تیزهوش
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۶۹۳۰۳
به گزارش جهان نيوزبه نقل از تسنیم، حذف آزمون ورودی مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول و پایان ادامه فعالیت این مدارس در این دوره را میتوان یکی از مهمترین اخبار آموزشوپرورش در سال گذشته دانست. تصمیمی که با انتقادات و همراهیهای بسیاری همراه شد. عمده همراهان این طرح معاونان و مدیران کل آموزشوپرورش و برخی اساتید رشته علوم تربیتی و عمده مخالفان آن کارشناسان آموزشی و دانشآموزان مدارس سمپاد بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موافقان و مخالفان حذف مدارس سمپاد هر کدام استدلالهای خاص خود را دارند که برخی از آنها قابل دفاع و تأمل است و به نظر میرسد وزارت آموزشوپرورش برای دستیابی به نتیجهای ثمربخش در این رابطه باید نظرات کارشناسی موافقان و مخالفان را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهد.
مخالفان حذف مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول معتقدند که جداسازی دانشآموزان تیزهوش در بسیاری از کشورهای جهان اتفاق میافتد و در کشورهایی که سیستم آموزشی آنها به روش تلفیقی است امکانات و بسترهای لازم برای آموزش تیزهوشان وجود دارد و در وضعیت فعلی نظام آموزش و پرورش کشور اگر قرار باشد دانشآموزان تیزهوش در مدارس دولتی حضور یابند بسترهای لازم فراهم نیست و حضور در کلاسهای درس با جمعیت تا 40 نفر و معلمان آموزش ندیده به هرز استعداد آنها منجر میشود و این دانشآموزان به دلیل شرایط استعدادی خاص خود از حضور در کلاسهای درس عادی خسته ودلزده میشوند و تاز مانی که مدارس دولتی تقویت نشدهاند نمیتوان به حذف مدارس سمپاد فکر کرد.
موافقان حذف مدارس سمپاد نیز بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تأکید دارند و معتقدند که با این تصمیم اهداف سند عملیاتی میشود همچنین حذف استرس و اضطراب دانشآموزان ابتدایی را نقطه قوت این طرح میدانند.
برای بررسی ابعاد مختلف تصمیم جدید آموزشوپرورش درباره حذف مدارس سمپاد و پیش نیازهای آموزش تیزهوشان، یکی از روزهای پایانی اسفند با احمد به پژوه استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران و دکترای روانشناسی کودکان استثنایی به گفتوگو نشستیم.
به پژوه که از مدافعان حذف تنوع مدارس است و بر روش آموزش فراگیر و تحصیل تمام دانشآموزان در کنار یکدیگر تاکید دارد، بررسیهای بسیاری را در رابطه با آموزش تلفیقی و فراگیر انجام داده است و تاکنون حدود بیست مقاله در سطح بینالمللی و ملی در این رابطه منتشر کرده و در سال 91 کتاب آموزش فراگیر: راهنمای عملی در حمایت از یادگیرندگان با تواناییهای گوناگون را منتشر کرده است.مشروح گفتوگوی تسنیم با احمد به پژوه را بخوانید:
* : آموزش و پرورش سال گذشته در تصمیمی جدید برآن شد مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول را حذف کند تا دانشآموزان تیزهوش نیز در کنار دانشآموزان عادی در یک مدرسه باشند و در دوره متوسطه دوم تفکیک دانشآموزان از یکدیگر انجام خواهد شد، در همین رابطه آیا آموزش فراگیر روش متداولی در سایر کشورهاست و این شیوه آموزشی به چه مسائلی توجه دارد؟
به پژوه: اهمیت آموزشو پرورش را به عنوان مهمترین عامل رشد و توسعه، هیچگاه نمیتوان در طول تاریخ بشر نادیده گرفت و بیشک توجه به آن از جایگاه و منزلت ویژهای برخوردار است. از این رو در دهههای اخیر در حوزه آموزشو پرورش افراد با تواناییهای گوناگون (افراد عادی و افراد با نیازهای ویژه) رویدادهای فراوانی رخ داده است پژوهشهای بیشماری صورت گرفته، اندیشههای نوینی متبلور و روشها و راهبردهای گوناگونی مطرح و افقهای روشنی آشکار شده است.
نگاهی تاریخی به آموزشو پرورش، بیانگر این است که در گذشته در سراسر جهان، جداسازی آموزشی به عنوان تفکر غالب مطرح بوده است اما امروزه آموزش فراگیر، رشد همهجانبه، فراهمکردن فرصتهای برابر، توجه به حقوق انسانی یادگیرندگان با ویژگیها و تواناییهای گوناگون، پذیرش چندفرهنگی و یکپارچهسازی آموزشی و اجتماعی، تفکر رایج قلمداد میشود.
باید این سوال را مطرح کرد که هدف از تاسیس مدرسه چیست؟ هدف از رفتن به مدرسه کدام است؟ مدرسه مطلوب، چه نوع مدرسهای است؟ این پرسشهایی است که پاسخهای بسیاری دارد و هر کدام از این پاسخها، برنامهها و فعالیتهای گوناگونی را در مدرسه و کلاس درس به دنبال دارد. در کشورهایی که به آزادیهای سیاسی قائل هستند و به چند فرهنگی احترام میگذارند، بیشتر مدارس این گونه هدفها را دنبال میکنند: تربیت شهروند آزادمنش و قانونمند، یادگیری برای تمام طول عمر و کسب مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به یک عضو با ارزش جامعه. در حالی که بسیاری از مدارس در حال حاضر ساختار برنامهها و فعالیتهای خود را در جهت تضمین منافع و دموکراسی فقط مخصوص برخی از افراد و جداسازی آموزشی مستمر و نظاممند دانشآموزان بر حسب توانایی، نژاد و طبقه، دنبال میکنند که باید در آن بازنگری شود.
بنده در ارتباط با آموزش تلفیقی و فراگیر حدود بیست مقاله در سطح بینالمللی و ملی منتشر کردهام و در سال 1391 با همکاری یکی از دانشجویانم کتابی را ترجمه کردهام به نام آموزش فراگیر: راهنمای عملی در حمایت از یادگیرندگان با تواناییهای گوناگون و هماکنون در نظام آموزشی ایران، یکی از بحثهای اساسی این است که برای جایابی دانشآموزان تیزهوش چه نوع مدرسهای را باید انتخاب کنیم؟ نظام آموزش و پرورش کشورمان در طول تاریخ، مراحل گوناگونی را طی کرده است. در یک مرحله، مکتبخانهها فعال بودند و تمام دانشآموزان (کمهوش و با هوش) در کنار هم آموزش میدیدند؛ اما نوع، روش و سرعت آموزش برای دانشآموزان، متفاوت بود و معلم مطابق با استعداد و سرعت یادگیری هر دانشآموز با او کار میکرد و ممکن بود یک دانشآموز صفحۀ 20 کتاب و دیگری صفحۀ 100 کتاب را آموزش میدید. در این روش دانشآموزان، احساس متفاوت بودن نداشتند و در کنار هم آموزش میدیدند و به یکدیگر یاد میدادند و از یکدیگر یاد میگرفتند. این روش موجب میشد دانشآموزان به رشد همهجانبه یعنی رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی دست یابند، یکدیگر را تکمیل کنند و برای زندگی در دنیای واقعی تربیت شوند.
* شروع نهضت عادی سازی آموزشی در جهان
در کتاب ناتوانی هوشیبه تاریخچه آموزش و پرورش ویژه (استثنایی) اشاره کردهام. در دنیا، آموزش و پرورش ویژه دورههای متعددی را پشت سر گذاشته است، به طوری که سومین دوره از سال 1900 آغاز میشود. این دوره با نهضت آزمونسازی و آزمونگری همراه است و آزمونهای هوشی ساخته و جداسازی دانشآموزان با نیازهای ویژه یا استثنایی شروع میشود و سرانجام در این دوره، مدارس ویژه تاسیس و در برخی از کشورها، مدارس ویژه دانشآموزان تیزهوش ایجاد میشوند. این روند در اکثر کشورها قوت گرفت و ادامه یافت تا سال 1970 که در این سال دورۀ چهارم با نهضت عادی سازی آغاز شد. در این دوره، ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی به شکل یکپارچه سازی آموزشی و آموزش تلفیقی در محیطهای با کمترین محدودیت برنامهریزی، اجرا و ساماندهی شد.
*: چرا در دورهای در کشورهای مختلف این تصمیم گرفته شد که دانشآموزان تیزهوش از سایر دانشآموزان جدا شوند و در مدارس خاص خود تحصیل کنند و پس از آن بحث آموزش فراگیر و حضور تمام دانشآموزان در کنار یکدیگر مطرح شد؟
به پژوه: تحقیقات نشان میداد دانشآموزانی که در مدارس جدا (مدارس ویژه) درس میخواندند و آموزش میدیدند، به رشد همهجانبه دست پیدا نمیکردند به عنوان مثال، دانشآموزان تیزهوش ممکن بود فقط از نظر شناختی رشد پیدا کنند، اما به رشد عاطفی و اجتماعی لازم نمیرسیدند. هر قدر محیط تربیتی به صورت گلخانهای و محدود باشد، محصول ما ناقصتر خواهد بود به عنوان مثال ملاحظه میشود دانشآموزانی که پس از اتمام تحصیلات وارد بازار کار و جامعه میشوند، موفقتر خواهند بود تا آنهایی که فقط در محیط بسته، درس میخوانند و صرفاً بعد شناختی آنها تقویت میشود.
در حال حاضر، در اکثر کشورها توصیه میشود هر فردی در حد امکان در محیط طبیعی، باز و نامحدود رشد یابد و آموزش ببیند. بنابراین ملاحظه میشود که در سالهای اخیر توجه بسیاری به نهضت عادی سازی، یکپارچهسازی آموزشی، آموزش تلفیقی، آموزش فراگیر و آموزش برای همه معطوف شده است. تمام این حرکتها و پویشها برای این است که کمیت و کیفیت زندگی انسان ارتقا یابد، به آن غنای بیشتری بخشیده شود و رشد همه جانبه انسان تسهیل یابد.
* ممنوعیت جداسازی و برچسب زنی دانشآموزان
عادیسازی به معنای وسیع آن شامل آموزش تمامی رفتارها، هنجارها، نگرشها، نقشها و ارزشهایی است که یک جامعه برای همه افراد، از جمله افراد تیزهوش و افراد با ناتوانی هوشی، افراد با آسیب بینایی و دیگر گروههای استثنایی لازم و ضروری میداند. بنکمیکلسن این اصل را اینگونه تعریف میکند: "عادیسازی یعنی فراهم کردن شرایط آموزشی، مسکن، اشتغال و تفریحات عادی برای تمامی افراد یک جامعه؛ عادیسازی در واقع حرکتی علیه برچسبهای گوناگونی است که در مورد افراد با نیازهای ویژه اعمال میشود و از این رو، عادیسازی یک حرکت برچسب زدایی است".
اگر به افراد با نیازهای ویژه (باهوش و کمهوش) اجازه داده شود در فعالیتهای گوناگون جامعه شرکت کنند، میتوانند نقش با ارزشتری را ایفا نمایند. بدین ترتیب هیچ عاملی نباید موجب عدم مشارکت افراد با نیازهای ویژه در امور مربوط به زندگی اعم از یادگیری، اشتغال، تفریح و بازی در جریان عادی جامعه شود.
گفتنی است که هدف عادیسازی، ایجاد یک الگوی واحد برای چگونه زیستن یا اراِئه یک برنامه انعطافناپذیر برای هر فرد نیست؛ بلکه هدف این اصل، ارائه الگویی است که بر اساس آن هر فرد بتواند به طور همهجانبه رشد کند، احساس مفید بودن و احساس تعلق به جامعه داشته باشد و در حوزههای گوناگون آموزش ببیند.عادیسازی عبارت است از فراهم کردن مستمر امکانات آموزشی، پرورشی، اجتماعی و رفاهی در شرایط عادی برای تمامی افراد، اعم از عادی یا با نیازهای ویژه، به منظور شکوفاسازی توانهای بالقوه و رسیدن به رشد همه جانبه تا حداکثر توان و ظرفیت.
* : در روش عادی سازی دانشآموزان تیزهوش با دانشآموزان عادی در کنار یکدیگر تحصیل میکنند؟ این روش به چه مسائلی توجه دارد و برای پیاده سازی آن نظامهای آموزشی باید چه پیش نیازهایی را پیاده کنند؟
به پژوه: عادی سازی به معنای وسیع آن این است که دانشآموز تیزهوش و دانشآموز عادی باید در شرایط یکسان و عادی آموزش ببیند و تربیت شوند و وظیفۀ دولتها تأمین منابع است. در نهضت عادی سازی، تمام افراد و شهروندان در تمام فعالیتهای اجتماعی در کنار هم حضور دارند و هدف نهضت عادی سازی، آماده سازی فرد برای زندگی در دنیای واقعی است.
این نهضت تلاش میکند تا محیط بسته و با بیشترین محدودیت را به محیط باز و با کمترین محدودیت تبدیل کند و الگوی واحدی برای چگونه زیستن ارائه نمیدهد که دانشآموزان فقط در یک محیط بسته تربیت شوند، بلکه به دنبال تنوع و چند فرهنگی است. نهضت عادی سازی بر این باور مبتنی است که مدرسه ویژه و مجزا و تبعیض باید تعطیل شود و تمام دانشآموزان در کنار یکدیگر تحصیل کنند، یعنی دانشآموزان تیزهوش در کنار دانشآموزان عادی و دانشآموزان با نیازهای ویژه در مدارس عادی حضور یابند و تحصیل کنند. در موقعیتهای آموزش فراگیر، تعامل اجتماعی و شبکههای دوستی بین کودکان عادی و کودکان با تواناییهای گوناگون به طور طبیعی ایجاد و توسعه مییابد.
*پیش نیازهای آموزش فراگیر دانشآموزان
چندین روش مختلف جایابی آموزشی مطرح است. یکی از این روشها، روش یکپارچه سازی آموزشی است، یعنی تمام دانشآموزان را با تمام استعدادها کنار هم و با هم آموزش دهیم و آنها را از یکدیگر جدا نکنیم و در صورت ضرورت از برنامههای آموزش انفرادی و اتاق مرجع استفاده کنیم. دانشآموزان تیزهوش نیز جزو دانشآموزان با نیازهای ویژه هستند. یکپارچه سازی آموزشی به این معنا است که دانشآموزان تیزهوش را نباید از مدارس عادی جدا کنیم؛ بلکه آنها نیز باید در محیط عادی و در کنار سایر دانشآموزان تحصیل کنند، اما به نیازهای آموزشی ویژۀ آنها باید توجه شود و در اینجا بحث غنی سازی آموزشی مطرح خواهد شد. به بیان دیگر، ضرورت آموزش ویژه به معنای تاسیس مدرسۀ ویژه و جداسازی نیست، بلکه میتوان آموزش ویژه و خدمات ویژه را نیز در مدرسۀ فراگیر ارائه کرد. یعنی دانشآموز تیزهوش در کنار سایر دانشآموزان حضور یافته و آموزش ببیند و از سوی دیگر برنامۀ غنی شده نیز برای او طراحی کنیم.
* چند درصد دانش آموزان تیزهوش در ایران میمانند؟
* : آموزش تیزهوشان در ایران با چه آسیبهایی همراه بوده است و آیا جداسازی دانشآموزان تیزهوش در نظام آموزش و پرورش ایران نتایج مطلوبی را به همراه دارد؟ از سوی دیگر مدارس عادی آماده حضور دانشآموزان تیزهوش هستند؟
به پژوه: در نظامهای آموزشی بسته، رشد همهجانبۀ دانشآموزان تحقق پیدا نمیکند. همان گونه که در شرایط موجود، رشد شناختی دانشآموزان تیزهوش ارتقا مییابد، اما رشد ابعاد دیگر مورد غفلت واقع میشود. در نتیجه این مسئله موجب شده است در بعد اجتماعی دانشآموزان تیزهوش خود را متعلق به این آب و خاک ندانند و تصور کنند تافتۀ جدابافتهای هستند! به گونهای که شاهد هستیم دانشآموزان المپیادی و نفرات برتر کنکور را که آموزش دادهایم و تربیت کردهایم، اکنون در کشورهای آمریکایی و اروپایی زندگی میکنند و نظام آموزشی ما در خدمت آن کشورها و تربیت نیروی انسانی برای آنها است!
این وضعیت حاصل این روش جایابی است که دانشآموزان تیزهوش در مدارس جداگانه مجزا شدهاند و در محیط ایزوله به آنها آموزش دادهایم. از این رو، طبیعی است که دانشآموزان تیزهوش از متن اصلی جامعه و افراد عادی فاصله میگیرند و به جامعه احساس تعلق ندارند. در حالی که فرد تیزهوش، نباید خود را تافتۀ جدا بافته بداند و باید به کشور خود احساس تعلق داشته باشد و باور کند که او هم مثل سایر افراد جامعه است و باید برای عمران و سربلندی ایران و خدمت به مردم آن تلاش کند.
در مقابل، نظام آموزش فراگیر تاکید دارد که دانشآموز باید در محیط مدرسه، درس زندگی در جامعه را بیاموزد، مهارتهای اجتماعی را کسب کند و یاد بگیرد که چگونه در جامعه و در کنار دیگر شهروندان زندگی کند. گفتنی است که جامعه یک دست نیست و افراد با ویژگیها و توانمندیهای متفاوت در آن زندگی میکنند و فردی موفق خواهد بود که تعامل با انسانهای با ویژگیهای گوناگون را بداند و از سعۀ صدر و تحمل لازم برخوردار باشد.
همچنین در نظام آموزش فراگیر موجب میشود دانشآموزان تیزهوش در کنار دانشآموزان عادی به رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی لازم دست یابند. شایان ذکر است که رشد یک بعد را نباید فدای سایر ابعاد کرد، بلکه دانشآموزان تیزهوش باید در کنار دانشآموزان عادی قرار گیرند که از نظر اجتماعی، عاطفی و جسمانی با یکدیگر رشد کنند و برای رشد شناختی آنها از روش غنیسازی استفاده شود.
اجرای برنامههای آموزش فراگیر، پیش نیازها و استلزامهای متعددی نیاز دارد و اینگونه نیست که دانشآموزان تیزهوش را به طور فیزیکی در کنار دانشآموزان عادی قرار دهیم و بگوییم آموزش فراگیر محقق شده است! اگر برنامۀ درسی مناسب نبود، اگر کلاس درس چهل نفره شد و اگر معلم آموزش لازم را فرانگرفته باشد، در اجرای این طرح موفق نخواهیم بود!
* : برای اجرای آموزش فراگیر باید چه نکاتی توسط آموزش و پرورش کشور مدنظر قرار بگیرد؟
به پژوه: نگرش خانوادهها، دانشآموزان، مدیران، معلمان و کارکنان در جهت پذیرش همۀ دانشآموزان با تواناییهای گوناگون اصلاح شود.
آگاهی خانوادهها، دانشآموزان، مدیران، معلمان و کارکنان در جهت تحقق هدفهای آموزش فراگیر افزایش یابد.
برنامۀ درسی مناسب با نیازهای آموزشی و اجتماعی و همسو با نهضت عادی سازی برای دانشآموزان با تواناییهای گوناگون طراحی شود.
معلمان ماهر و با انگیزه گزینش و تربیت و آماده شوند.ساختار سازمانی مدرسه به منظور تحقق هدفهای آموزش فراگیر اصلاح شود و تغییر یابد.همۀ معلمان و کارکنان و خانوادهها در برنامهریزی آموزش فراگیر و بازنگری برنامهها مشارکت داشته باشند.
در نظام آموزش فراگیر اگر سطح علمی معلمان بالا رفت و مدرک دکترای خود را گرفتند، نباید از وزارت آموزش و پرورش خارج شوند، بلکه باید از ظرفیتها و توانمندیهای آنان برای اجرای بهتر برنامههای آموزش فراگیر استفاده شود. بدیهی است اگر معلمان توانمندیهای لازم را نداشته باشند و آموزش تخصصی نبینند، نمیتوانند به پرسشهای متعدد و نیازهای علمی دانشآموزان تیزهوش پاسخ دهند. متأسفانه در حال حاضر، معلمان پس از کسب مدارج بالای علمی از وزارت آموزش و پرورش خارج شده و به دانشگاه میروند و این وزارتخانه نتوانسته است نیروهای توانمند خود را جذب و حفظ کند و وزارت آموزش و پرورش برای آنان دافعه دارد!
در حال حاضر، در سراسر جهان، رهبران و متخصصان آموزشی جوامع را گونهای در نظر میگیرند که همه شهروندان و اعضای آنها دارای ارزش هستند و یکدیگر را تکمیل و کامل میکنند. رهبران و متخصصان آموزشی به نیکی میدانند که چگونه ساختار یک جامعه فراگیر باید از مدارس آغاز شود. رهبران و متخصصان آموزشی کشور ما نیز باید بدانند که چگونه به فرزندانمان درس زندگی و کار کردن در کنار یکدیگر را، نه تنها در حد تحمل کردن، بلکه در حد احترام و ارزشگذاری به تفاوتهای فرهنگی، قومیت، زبان و دیگر زمینهها آموزش دهیم.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۶۹۳۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هدفگذاری برای ارتقای سیستم آموزشی/ معلمان درصدر حل مسائل هستند
دامنه مسائل سیستم آموزشی و درصدر آن معلمان را نمیتوان تنها به مشکلات معیشتی، درمانی و رفاهی ختم کرد، بلکه باید پرونده مشکلات را که سالها است از سوی مسئولان کمتر گشوده شده است به فضایی متفاوتتر بکشانیم و از آن سخن بگوییم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مرکزی، احساس میکنم، قلمم قاصر است، شاید هم باید واژههای جدید خلق کنم تا به فهرست کلمات افزوده شود و بتوانیم گوشهای از زحمات و مهر بیبدیل و ماندگار معلمان را شرح دهیم. در ادبیات تعبیری به نام سهل و ممتنع وجود دارد که معادل عبارت «آسانِ سخت» یا «ساده ناممکن» است.
سادهترین تعریف این واژه شاید این باشد، کار و اثری که در نگاه اول آسان و شدنی، اما در مقام عمل کاری سخت و ناشدنی است. برای توصیف معلم و شرح شأن و جایگاه او، هرچه بیشتر میاندیشم، کمتر به نتیجه دلخواه، سهل و ممتنع میرسم، چراکه شغل معلم «آسانِ سخت» است.
هرساله با آغاز هفته معلم خطابهها و همایشهای متعددی در توصیف مقام معلم و ضرورت رفع مشکلات آنها برگزار میشود. این آئینها که نمایش پاسداشت معلم است، تنها جلوهای از جملههای پرشور، اما شعارگونه و محققنشدنی محسوب میشود.
دامنه مسائل معلمان را نمیتوان به مشکلات معیشتی، درمانی و رفاهی ختم کرد، بلکه باید پرونده مشکلات آنها را که سالها است از سوی مسئولان کمتر گشوده شده به فضایی متفاوت از آنچه که برای ما واقعی و حقیقی است، بکشانیم و از آن سخن بگوییم.
فرهنگیان از کمترین میزان حقوق برخوردار هستندمیلاد جیریایی از معلمان استان مرکزی با بیان اینکه جامعه فرهنگیان از کمترین میزان حقوق برخوردار هستند به خبرنگار ایمنا میگوید: آموزش و پرورش یکی از مهمترین دستگاهها و بخشهایی است که میتواند تأثیرات بزرگ و بسزایی روی رشد و پیشرفت از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد.
وی ادامه میدهد: دولتمردان در جوامع و کشورها تلاش میکنند تا با بها دادن به آموزش و پرورش در راستای پیشرفت خود بکوشند و این بها دادن در زمینه حقوق و احترام و حتی اختیاراتی است که به معلمان داده و در زمینه گرامی داشتن دانشآموزان و اولیای آنها دیده میشود.
این معلم شاغل تصریح میکند: جامعه فرهنگیان از کمترین حقوق برخوردار هستند و این مسئله موجب میشود که معلمان و کارکنان شاغل در آموزش و پرورش به مشاغل دیگر به عنوان شغل دوم روی بیاورند که در بیشتر مواقع علاوه بر اینکه شأن و مقام آنها را پایین میآورد، زمانی برای آنها نمیگذارد که بخواهند خود را به روز کنند و در کلاسهای درس مطالب آموزشی و پرورشی مفیدی را به دانشآموزان ارائه دهند.
جیریایی اضافه میکند: خستگیهای روحی و جسمی دلیلی میشود تا صبر و حوصله لازم برای ارائه صحیح مطالب نباشد و اینجا است که دانشآموزان نیز متضرر خواهند شد و در نتیجه آن دانشآموزانی کمسواد به لحاظ فرهنگی و تخصصی خواهیم داشت و به طبع آن جامعه رو به پسرفت خواهد رفت.
وی ادامه میدهد: از دیگر مواردی که نشان از کمتوجهی و بی اهمیتی مسئولان به آموزش و پرورش دارد، کمبود معلم، هنرآموز و کتب درسی است.
این معلم تاکید میکند: شاهدم در مدرسهای که در آن تدریس میکنم تا دو سه ماه که از سال تحصیلی گذشته بود، بعضی کلاسها معلم نداشتند و شاهد هستم که بعضی کتب درسی تا سه چهار ماه بعد از آغاز سال تحصیلی به دانش آموزان تحویل داده شد.
جیریایی اظهار میکند: هنوز هم بسیار هستند معلمانی که با عشق و دلسوزی و بدون فکر کردن به تمام این مسائل مسئولانه با دانشآموزان رفتار میکنند، میشناسیم معلمانی را که حتی از زندگی خود و خانواده میگذرند تا دانشآموزان بتوانند درس بخوانند و آینده خوبی داشته باشند.
وی میگوید: از مسئولان درخواست دارم نه به خاطر معلمان بلکه به دلیل آینده کشور و دانشآموزان، تدبیری برای رفع مشکلات بیندیشند.
جامعه امروز فرهنگیان با مشکلات معیشتی روبهرو استمحمدمهدی جیریایی دیگر معلم شاغل که مدتی نیز مشاور بوده است، میگوید: جامعه امروز فرهنگیان با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند.
وی با بیان اینکه مشکلات معیشتی موجب درگیری فکری معلمان میشود، ادامه میدهد: تا زمانی که معلمان با مشکلات معیشتی روبهرو هستند، نمیتوانند با ذهن آرام تدریس کنند و این اتفاق بدون شک بر کارایی آنها تأثیرگذار است.
این فرهنگی با سابقه یکی از موضوعاتی که ذهن مسئولان آموزش و پرورش و خانوادهها را مشغول کرده است را معلمهای بازنشسته آموزش و پرورش میداند و ادامه میدهد: مدیر به واسطه نبود معلم از بازنشستهها درخواست میکند که در کلاس درس حاضر شوند.
جیریایی با اشاره به بعضی انتقادها از بهکارگیری بازنشستهها در آموزش و پرورش، خاطرنشان میکند: دلیل این انتقادات آن است که چرا جای را برای نیروی جدید باز نمیکنید، در صورتی که باز شدن جا ارتباطی با آموزش و پرورش ندارد و سازمان برنامه و بودجه باید اقدامات لازم را انجام دهد و ردیف بودجهها را تدوین و تصویب کند تا آموزش و پرورش از بازنشستهها استفاده نکند.
وی اضافه میکند: در تمام دنیا مدارس به سمت هوشمندسازی حرکت کردهاند، اما هوشمندسازی در بیشتر مدارس ما تنها تبدیل تختههای کچی به وایتبرد بوده است.
این معلم تاکید میکند: ملاک و پایه اصلی توسعه در تمام جوامع و کشورهای دنیا اصل آموزش و تأمین نیروی انسانی است، یعنی زمانی یک کشور بر قلههای رفیع پیشرفت و توسعه قرار میگیرد که جامعهای که در آن زندگی میکنند معلمان خوب و نخبهای داشته باشد.
اگر تنها مسائل اقتصادی و کمکهای مادی فرهنگیان را ملاک قرار ندهیم مواردی نیز مشاهده شده است که در راستای بهبود روابط اجتماعی و رفع مشکلات خانوادگی، معلمان پیش قدم بودند و به جز ارزشها و پاداش اخروی شکل و سوی دیگری برای جبران این خدمات و زحمات وجود ندارد
جیریایی با بیان اینکه معلم نخبه به یک سری امکانات نیاز دارد، اضافه میکند: این امکانات و تجهیزات در اطراف و دسترس معلم میتواند به پرورش نیروی انسانی فعال کمک کند، در تمام این چند دهه اخیر نگاه به معلم ابزاری و حداقلی بوده و این نگاه حداقلی موجب شده است که هیچ موقع به توسعه مناسبی نرسیم.
وی خاطرنشان میکند: معلم به دلیل بعضی مشکلات هیچگاه نتوانسته است در جامعه به جایگاه اصلی خود برسد، در صورتی که اگر به تجربه کشورهای دیگر نگاه کنیم به راحتی میبینیم که معلم جایگاه رفیعی دارد، آنقدر رفیع که کشور را به پیشرفت وا میدارد.
این معلم اظهار میکند: مشکل دیگری که خانوادهها را درگیر کرده این است که هنوز نتوانستهایم به آموزش غیرکتابی عادت کنیم و آموزش ما هنوز مداد و دفتری است، تا زمانی که در آموزش ما از فناوری استفاده نشود دانشآموز متضرر خواهد بود، چراکه به صورت رویه قدیم پدر و مادر، اطلاعی از آموزش مجازی ندارند و میخواهند به صورت کتاب و دفتر به فرزندان خود کمک کنند که در این صورت معلم و والدین آسیب میبینند.
جیریایی ادامه میدهد: در صورتی که والدین بخواهند ریاضی سال پنجم را به دانشآموز آموزش دهند، دچار مشکل میشوند چراکه شیوه آموزش آموزش و پرورش با شیوهای که والدین یاد گرفتهاند، متفاوت است.
وی با بیان اینکه یکی از بزرگترین عواملی که موجب ایجاد ناآرامی روحی و روانی برای فرهنگیان شده بازیهای رسانهای است، تصریح میکند: اقداماتی که برای معلم انجام شده است یا امتیازی که برای معلم در نظر گرفتهاند به سرعت رسانهای میشود، اما در نهایت عایدی خاصی برای معلم ندارد و این سبب شده است که اذهان عمومی جلوی معلم قرار گیرد و این تصور ایجاد شود که همه خواستههای فرهنگیان برآورده شده است.
این فرهنگی تاکید میکند: تمام این موارد باعث شده است که معلم جایگاه ویژه خود را از دست بدهد، معلم را نباید به عنوان یک کارمند در نظر گرفت، زیرا او یک نیروی اداری نیست، بلکه یک آموزشکده و دانشگاه است.
جیریایی اضافه میکند: زمانی که یک معلم خارج از ساعت کاری خود برای رفع مشکل دانشآموز چندین تماس میگیرد یا پیگیری انجام میدهد، این خود ایثار است و این گونه اقدامات در بدنه آموزش و پرورش به صورت فراوان یافت میشود.
وی اظهار میکند: افرادی از فرهنگیان را میشناسم که بیش از ۵۰ درصد حقوق خود را برای تهیه لوازمالتحریر دانشآموز هزینه میکنند، معلمانی که صندوق تشکیل دادهاند و اضافه حقوق خود را در آن واریز میکنند تا به مدرسه برگردانده شود، اگر تنها مسائل اقتصادی و کمکهای مادی فرهنگیان را ملاک قرار ندهیم مواردی نیز مشاهده شده است که در راستای بهبود روابط اجتماعی و رفع مشکلات خانوادگی، معلمان پیش قدم بودند و به جز ارزشها و پاداش اخروی شکل و سوی دیگری برای جبران این خدمات و زحمات وجود ندارد.
کمبود معلم، نتیجه ناترازی در سالهای گذشته استحسین مولوی، مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی کمبود معلم را نتیجه ناترازی در سالهای گذشته میداند و ادامه میدهد: کمبود معلم در سال گذشته به این دلیل بوده که در هشت سال اخیر، ۳۰۰۰ نیرو جذب شده است که این مهم موجب شد نظام آموزشی با کمبود معلم مواجه شود.
وی اظهار میکند: در یک برهه زمانی به جای تربیت و جذب ۲۵ هزار معلم، در چندین سال تنها ۳۵۰۰ نفر جذب شدند که این اتفاق موجب کمبود شدید معلم در آموزش و پرورش شد.
مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی با بیان اینکه سال گذشته دانشگاه تربیت معلم ۲۵ هزار ورودی داشته است، ادامه میدهد: امید میرود با اتخاذ تدابیر اندیشیده شده امسال با چالش کمتری در موضوع برگزاری کلاسها مواجه باشیم. امسال با وجود بازنشستگی معلمان، کمبودی در این حوزه در استان مرکزی نداریم.
مولوی عنوان میکند: استخدام معلم امسال زودتر از موعد انجام شده است و آنها تا پایان خرداد به آموزش و پرورش معرفی میشوند، در صورتی که اگر معلمهای حقالتدریس به نظام آموزشی اضافه شوند بخش زیادی از مشکلات این حوزه رفع میشود.
وی با بیان اینکه بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته فرهنگیان مورد اعتماد اقشار مختلف جامعه هستند، اظهار میکند: نقش معلم همواره در جامعه پذیرفته شده است، در صورتی که بخواهیم آینده درخشانی را برای کشور و جامعه رقم بزنیم باید نقش خطیر آموزش و پرورش را در توسعه امیدآفرینی در جامعه به درستی نهادینه کنیم.
مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی با اشاره به اینکه موضوع رتبهبندی معلمان از سال ۹۲ مطرح شده است، میگوید: مسئولان وقت در سال ۹۴، افزایش حقوق معلمان را بر اساس رتبهبندی مدنظر قرار دادند.
آموزش و پرورش موتور پیشران کشور است و به هر میزان که در بخش آموزش و پرورش هزینه کنیم در حقیقت نوعی سرمایهگذاری کردهایم که بهرهوری بالایی دارد، چراکه هیچ سرمایهگذاری تا این حد توجیه اقتصادی ندارد
مولوی میافزاید: در طرح رتبهبندی که از سال ۱۴۰۰ به رویه اجرایی نزدیک شد، بیش از یک میلیون نفر از فرهنگیان مدارک خود را در سامانه بارگذاری کردند، با توجه به نواقص ارزیابیهایی که صورت گرفت، در پایان سال ۱۴۰۱ رتبهبندی انجام شد و بیش از ۷۰ درصد از معلمان دارای یک رتبه شدند.
وی اضافه میکند: برخی فرهنگیان به این رتبه اعتراض داشتند؛ بنابراین رتبهبندی معلمان مجدد مورد ارزیابی قرار گرفت.
مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی تاکید میکند: در پایان آبان ۱۴۰۲ موضوع رتبهبندی معلمان پس از یک دهه به نتیجه رسید، آموزش و پرورش موتور پیشران کشور است و به هر میزان که در بخش آموزش و پرورش هزینه کنیم در حقیقت نوعی سرمایهگذاری کردهایم که بهرهوری بالایی دارد، چراکه هیچ سرمایهگذاری تا این حد توجیه اقتصادی ندارد.
مولوی با بیان اینکه آموزش و پرورش اراده کرده است تا تعالی مدارس دولتی در کشور محقق شود، اظهار میکند: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش میتواند موجب تحول واقعی در نظام تعلیم و تربیت کشور ایجاد کند.
برآیند گفتوگو با معلمان نشان میدهد که علت نارضایتی معلمان ریشه در مشکلات معیشتی و فاصله حقوقی آنها و کارمندان دولت دارد. بخشی از مشکل از کمبود نیرو و نبود فضای آموزشی کافی و تراکم کلاسها نشأت میگیرد که بر اثر آن فشار کاری روی معلمان بیشتر و منجر به نارضایتی آنها میشود.
افزایش تعداد مدارس غیرانتفاعی و ضعف شدید نظارتی به این مدارس موجب کمرنگ شدن عدالت آموزشی شده است. بدون شک، توسعه در هر جامعهای از ذهن توسعه یافته آغاز میشود و تا مادامی که محوریت منابع و فعالیتها بر مقوله آموزش افراد واقع نشود، نمیتوان با صرف هزینههای هنگفت در حوزههای دیگر انتظار نیل به اهداف توسعه پایدار را داشت.
حمایت دولتمردان و سیاستگذاران کشور، تدوین سیاستها و قوانین مناسب و راهگشا با هدف ایجاد بستر لازم برای ارتقای وضعیت آموزش و پرورش در کشور ضرورتی انکارناپذیر است.
کد خبر 750830